سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام همه خوبیها


ساعت 3:3 عصر جمعه 86/8/4


به نام آن که از ابتدای این کلام با من بود


خواهم گریخت از این زتدان!در خواهم شد! جایی خواهم رفت


رد پایی خواهم دید که در افق محو خواهد شد، کنار شبنم ها خواهم نشست


گوش خواهم داد به سودای دله شکسته عاشقی که از دور دستها می آید و لمس خواهم کرد احساس گلها را و ستایش خواهم کرد سخاوت


باران را!گوش خواهم داد به پندهای نقاشی که با رنگه خدا عشق را ترسیم میکند


عجب دلی دارد پونه! که غصه هایش را به باز نخواهد گفت


شنیده ام در افق پرنده است که با مهر درمان میکند و التیام می بخشد


دله شکسته شمع را سبد سبد؛مهر،سبد سبد؛احساس!درختی که لطف خدا را می دهدعجب جایی است آنجا


حتی روباه نیز فکر،خِیر میکند؛ با وجود قلبهای پاک


در آنجا چه بهایی خواهد داشت اسکناس؟آنجا همه با قدرت ِ دل پرواز میکنند


و طمع نخواهند کرد به چندین ستاره!اگر گریختم از زندان ِ بدی ها و شاد کردم


دله نرگس را


به آرامش خواهم رسید


که این آرامش روحِ مرا تا آنجا ها خواهد برد


دل من جاده ها را می شکافد و تا ابدیت خواهد رفت


من در این سفر ، بردباری را یاد میگیرم و استقامت کوههای کنار جاده را تحسین خواهم کرد


از دراویش بین راه ، سبدی ذکر یاهو خواهم گرفت و بر قلب خواهم گذاشت


و تا آخر راه بوی خدا را همواره خواهم برد


¤ نویسنده: عزیزاله

نوشته های دیگران ( )

ساعت 11:11 صبح پنج شنبه 86/7/19

در قنوت نماز عید  چه می خوانیم؟
بارالها! به حق این روز، که آن را برای مسلمانان عید و برای محمد صلی الله و علیه و اله ذخیره و شرافت و کرامت و فضیلت قرار دادی از تو می خواهم که بر محمد و آل محمد درود فرستی و مرا در هر خیری وارد کنی که محمد و آل محمد را در آن وارد کردی و از هر بدی که محمد و آل محمد را خارج ساختی ، ما را نیز از آن خارج ساز، درود و صلوات تو بر او و آنها. خداوندا! از تو می طلبم، هر آنچه را که بندگان شایسته ات از تو خواستند و به تو پناه می برم از هر آنچه که بندگان خالصت به تو پناه بردند .


http://hassanmojtaba.mihanblog.com/



جایزه الهی
عمده ترین چیزی که در این نماز، از خدا خواسته می شود، آمرزش و مغفرت الهی و مبارک ساختن این عید، با قبولی طاعات است و این، بهترین جایزه ای است که خداوند به نمازگزاران روزه دار، عطا می کند . امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت می کند که فرمود : هر گاه روز اول ماه شوال (عید فطر) فرا می رسد ، منادی از سوی خداوند ندا می دهد : " ای مؤمنین : بشتابید به سوی جایزه هایتان."
آنگاه امام باقر علیه السلام رو به جابر کرد و فرمود : ای جابر! جوایز خدا، مثل جایزه های این پادشاهان نیست! امروز ، روز جایزه هاست!


از "سوید بن غفله" نقل شده است : در روز عید بر امیرالمؤمنین علی علیه السلام وارد شدم و دیدم که نزد او نان گندم و خطیفه


(خوراکی از آرد و شیر) و ملبنة (غذا یا حلوایی که با شیر تهیه می شود ) موجود است . پس به آن حضرت عرض کردم : روز عید و خطیفه؟!


حضرت فرمود : این عید کسی است که آمرزیده شده است. منابع:1- تحف العقول، ص 170.


2- وسائل الشیعه، ج 5، ص141.


3- همان ، ص 140.


4- بحار الانوار، ج40، ص 74 .


¤ نویسنده: عزیزاله

نوشته های دیگران ( )

ساعت 5:1 عصر دوشنبه 86/7/9

Photo

داشتم نماز میخوندم وقتی نمازم تموم شد به سجده رفتم تا از خدا تشکر کنم واونو سپاس بگم وبه خدا بگم که دوستش دارم یه لحظه تو سجده بعد از نماز فکری به نظرم اومد تا علاقه ی خودمو به خدا نشون بدم  با خودم گفتم بیام ویه مناجات با خدا در این وبلاگم بذارم مناجاتی که فقط برا خدا باشه و بتونیم با خدا  صمیمی درد ودل کنم    


سلام به خدای مهربونم که از همه بیشتر می خوامش خدایا می خوام یه نمه باهات درد و دل کنم خدایا خسته شدم از این اهل زمونه نمی دونم به کجا برم  خدایا دوست دارم  میخوام برم تو یه جایی  که هیچکس نباشه فقط خودم و خودت  کاشکی هر کی برا خودش یه مسجد داشت  خدایا به کی بگم خسته شدم خدایا اومدم یکم باهات مناجات کنم خدایا به درد ودلم گوش کن خدایا دوستت دارم هوامو داشته باش


این مناجات یکی از بهترین مناجات با خدا است من این مناجات رو همیشه  نیمه شب می خونم تا با خدای خودم تنها باشم من عاشق این مناجاتم خدایا عشق این مناجات رو همینطور که تو دل من انداختی تو  دل همه بینداز امیدوارم شما هم عاشق این مناجات بشید  من که عاشقشم خدایا از من قبول کن . راستی ادرس این مناجات رو میتونید برید به مفاتیح الجنان یا قران مراجعه کنید شاید تو خونه داشته باشید  من این مناجات رو از تو قران نوشتم


مناجات التایبین    



خدایا خطا و گناهان مرا لباس خواری و ذلت پوشانیده ودوری از تو جامعه ی عجز و بینوایی بر تنم انداخته وجنایت بزرگ(هوای نفس پرستی ) مرا دل مرده ساخته تو ای خدا از رجوع بلطف وکرمت باز این مرده دلم زنده گردان ای مقصد و مقصود  ومطلوب ارزوی من . قسم به عزتت که من کسی که گناهانم را ببخشد غیر تو نمیدانم وانکه درهم شکستگیهای امورم را جبران کند جز تو نمیبینم من با اه وناله و کمال خضوع بدرگاهت امده ام و بخواری وذلت بسویت رو اورده ام


پس اگر تو از در برانی مرا دیگر بکه رو اورم واگر تو رد کنی مرا از حضورت پس بکه پناه برم پس اه از تاسف وحسرت  و افتضاح من ای بخشنده گناه بزرگ و ای جبران کننده هر شکسته استخوان که ببخشی گناهان مهلک خطرناکم وبپوشانی زشتیهای پنهانی و فضاحت اورم را و مرا در عرصه قیامت از نسیم خوش عفو و عنایتت جدا مساز


و از نیکویی بخشش وپرده پوشش محرومم مگردان خدایا سایه ابر رحمتت را بر سر گناهان سوزان من بینداز و باران لطف و محبتت را بر عیوب و پلیدیهای اعمالم بباران خدایا ایا بنده ی گریخته بجایی جز بدرگاه مولایش رجوع تواند کرد یا از خشم و غضب مولایش غیر او احدی حمایتش تواند نمود


خدایا اگر پشیمانی از گناه توبه است قسم به عزتت من از پشیمانانم واگر استغفار و طلب امرزش کردن موجب محو گناه است بلطفت من از امرزش طلبانم ترا سزد که بر ما عنایت کنی تا باز بلطف ایی و خشنود گردی خدایا قسم بقدرتت بر من که توبه ام بپذیر و بر عصیانم که از من در گذر و بعلمت به احوالم که با من بر  محبت نظر فرما


خدایا تویی که دری از عفو وبخششت بر روی بندگان باز کردی و نامش توبه نهادی و در کتابت فرمودی ای بندگان بدرگاه من با توبه ی با حقیقت باز ایید تا از گناهانتان در گذرم پس عذر انکه از این در بر روی گنه کاران باز کردی غافل است چه خواهد بود ؟


ای خدا اگر گناه از من زشت است عفو از تو زیباست و اگر گناهان من مانند کوه بلند است بخشش از تو بزرگ است


ای خدا من اولین بنده تو نیستم که گناه کرده از او تو درگذشتی و بدرگاه کرمت امد و توبه کرد و به او احسان کردی بسیار چون من .گناهکاران را بخشیده ای و به انها جود و کرم فرموده ای  ای دادرس پریشان دلان ای برطرف سازنده ی غم و رنج و زیان ای بزرگ احسان ای اگاه از سر بندگان ای نیکو پرده پوشش بر گناهان. جود ورحمت نامنتهای ترا بسوی تو شفیع میگردنم و به جانب تو و مهربانیت نزد تو توسل میجویم پس دعایم را مستجاب کنو از امیدی که بلطف تو دارم محرومم نگردان و توبه ام قبول فرما و خطاهایم بکرم و رحمتت محو گردان            


ای مهربانترین مهربانان عالم


امیدوارم از این مناجات لذت برده باشید


التماس دعا           



¤ نویسنده: عزیزاله

نوشته های دیگران ( )

ساعت 4:55 عصر دوشنبه 86/7/9


مدتها بود که از همه چیز و همه کس، حتی خودم ، خسته شده بودم . دلم یه چیزی میخواست ، مثل یه هدیه عاشقانه !!


 


آره ، دلم هدیه عاشقانه میخواست .


 


هدیه ای که فقط و فقط از روی عشق باشه ، مهم نیست چقدر ارزش مادی داشته باشه . من روی زمین دنبالش میگشتم و چشم به جاده ها دوخته بودم ، تا شاید ، شاید یکی بیاد که هدیه عاشقانه برام بیاره !!!


 


اما، هیچکس هدیه عاشقانه ای برای من نداشت . غمگین شدم ، خیلی غمگین شدم . من فقط یه هدیه عاشقانه میخواستم ، همین !


 


هدیه ای مثل یه نگاه مهربون ، یه لبخند ، و یا ... حتی یه بادبادک !


 


یه شب که از پنجره اتاقم داشتم بیرون رو نگاه می کردم ، نگام به آسمون افتاد و اون ستاره پر نور بالای سرمو دیدم . مثل همیشه بهش گفتم : دالٌی موشه !! گرفتمت !!!! ، و اون مثل همیشه نخودی خندید .


 


خیلی قشنگ بود ، خیلی ، ...


 


توی یه لحظه خیلی عظیم ، من فهمیدم که اون ستاره یه هدیه عاشقانه بود ، از طرف خدای مهربون .


 


اون شب فهمیدم ، خدا هر روز و شب و هر لحظه داره به من هدیه های عاشقانه میده ، و هیچی عوضش از من نمیخواد !


 


هر روز صبح بیدار شدنم از خواب ، و یه فرصت دوباره برای زندگی ، دیدن شقایق های وحشی ، پرنده ها ، آسمون  خدا، ابر های پف پفی ، لبخند مادرم ، شوخی های برادرم ، و همدلی های بابام و این صفحه سیاه وبلاگم  که خیلی به من نزدیکه و دوستای خوبی مثل شما تشکرای مامان بزرگم وقتی براش نون میخرم انتظاره اقامون که ظهور کنه و سلام دادن به امام رضا  هر روز صبح از تو خونه و شکر کردن خدا یا حتی گفتن بسم الله الرحمن الرحیم  وقت غذا


 


اینا و خیلی از چیزایی که الان یادم نمیاد همشون هدیه های عاشقانه خدا به من هستن ! و من هیچ حواسم نبود ...


 


اون لحظه اونقدر بزرگ بود که بغضم ترکید و حس کردم چقدر دلم برای خدا تنگ شده بود. الانم که دارم مینویسم داره اشکام میریزه روی صفحه کلید مانیتور انگار اتاقمو اب ابرداشته مثل یه اقیانوس شده خدا  جون راستی چرا من این همه هدیه های عاشقانتو ندیده بودم خدایا منو ببخش


 


فهمیدم اگه برای هیچ کس مهم نباشم ، یکی اون بالا هست که دوستم داره و برای دوست داشتنم دنبال دلیل نمیگرده ، هر روز و هر لحظه هدیه های عاشقانه بهم میده که بگه : دوستت دارم .


 

آره ، دلم برای خدا تنگ شده بود .... خدا ، هدیه ی عاشقانه من بود !


 

 


 

 اگر کسی خدا را شناخت و عاشق و عاشق او شد،‌به دیگری عشق نمی ورزد ودیگر از کسی دیگر هدیه نمیخواد


 

خداجون حالا یک شمع روشن میکنم توی این صفحه سیاهه وبلاگم تا مکان یکم معنوی تر بشه خدا جون حالا حرفه دلمو بگم نه خدا جون بذار یکی دیگه شمع هم روشن کنم اخه برای دوتاییمون


 

خدا میگم .فقط باهام قهر نکن


 

من اومدم بین خوبات


 

 


 

آشتی کنم باهات خدا 


 

 


 

 به کی بگم پشیمونم 


 

 


 

از این همه جرم و خطا


 

 


 

 ببین که من روم نمیشه  سرم رو بالا بگیرم  


 

 


 

میون زندون گناه ببین خدایا اسیرم


 

 


 

ولی شنیدم از کرمت غما رو از دل می بری


 

 


 

تو ماه خوب مهمونی


 

 


 

 گناهکارا رو هم می خری


 

 


 

 هرگاه خداوند تو را به لبه پرتگاه هدایت کرد


 

به خدا اطمینان کن ...


 

چون یا تو را از پشت خواهد گرفت


 

و یا اینکه به تو پرواز کردن خواهد آموخت


 

دلت را رها کن ... آن وقت می بینی در دلت هم هر شب مهمانیست، کافیست با خودت عهد ببندی که هیچ وقت زمینی نباشی


 

 ممنون از اینکه منو تحمل کردید

 


¤ نویسنده: عزیزاله

نوشته های دیگران ( )

ساعت 4:48 عصر سه شنبه 86/7/3

                 

خدا جونم سلام


سلامی که به همراهش سکوت نهفته سکوت


سکوت به خاطر اینکه به من آرامش میده سکوت


به این خاطر که به خوبی هایی که در حقم کردی و میدانم خواهی کرد فکر کنم


سکوت میکنم برای چند لحظه فقط چند لحظه همون چند لحظه برام غنیمته میدونی چرا؟


 آخه اون چند لحظه هست که به من اجازه میدی حست کنم به این بنده حقیرت اجازه میدی که در سکوت صداتو بشنوم هم صداتو و هم وجودتو حس کنم آره من صداتو تو اون چند لحظه می شنوم


 


کــــــــــــــی گفته خدا با بنده خودش حرف نمیزنه


 کـــــی گفته تو قانونی که بین خالق و مخلوقه فقط مخلوقه که باید حرف بزنه و خالق باید شنوده باشه


 کی اینو گفته این اشتباست لا اقل از نظر من اشتباست  اگه فقط یک لحظه سکوت کنی و تمرکز کنی اونم با تمام وجودت فقط و فقط به خالق خودت فکر کنی به خوبیهاش به نعمتهایی که بهممون داده فکر کنی


 و فقط چند لحظه از این دنیای که الان توش هستی بیرون بیای صداشو میشنوی


میتونی باور کنی ؟؟


صدای کسی که خالق تو هست


 صدای کسی که تمام دنیا رو در اختیارت گذاشته تا ازش استفاده کنی


 صدای بهترین صدای عزیزترین مهربون ترین و با وفا ترین با مرام ترین


نیمدونم راستش هر کسی یا هر آدمی خدای خداشو یک جوری صدا میکنه


 یکی میگه خدا جونم یکی میگه مهربونم یکی میگه عزیزترینم یکی میگه خالقم یکی هم میگه استا کریم یکی هم میگه خیلی ساده و بی شیله پیله و راحت صدا میکنه  (( خدا )) و یکی هم مثل من میگه


 


تنها ترین در هر لحظه و هر جا چه تو شادی و چه تو غم .....


 


 خلاصه بگم کافیه بخوای تا  بتونی صداشو بشنوی


 آره صدای کسی که هر آدمی به زبون خودش اونو صدا میکنه پس کافیه بخوای تا بشنوی


 پس بیا بیا تا پاک باشیم بیا تا دلامونو از این دنیا جدا کنیم با تموم خوبیها و لذتهاش


اعتماد داشته باش که  شنیدن صدای اون واسه چند لحظه می ارزه به تمام لذتهای این دنیا


باور کن میتونی امتحانش کنی پس خودتو از این دنیا دور کن میدونم سخته اما سعی کن


 فقط یک لحظه صدای اونو بشنو اون وقته که


حاظری روزی 100 نه نه 1000000 نه شاید بیشتر از اون چیزی که تو تصورت هست


 کاری کنی که ازاین دنیا دل بکینی تا بتونی  فقط و فقط چند ثانیه به صدای خدا گوش کنی


راستش باید بگم لذت بخشه و به آدم آرامش میده


باید بگم یک حس غریبیه اولین بار یعنی خیلی وقت پیش شاید باورتون نشه که دارم میگم


 ولی خدا خودش میدونه وقتی صداش کردم و جوابمو داد اون لحظه نمدونید چه حسی داشتم


 نمیدونم باید چه اسمی رو براش بگذارم حس غرور خوشحالی و یا دیوانگی نیمدونم


 خودمم باورم نمی شد وقتی صداش میکردم فکر میکردم مثل همیشه


 بعد صداکردنش بازم سکوت خواهد بود اما  ..............


اما این دفعه فرق داشت  با تمام وجودم صداش کردم و تنها ترین کسم یعنی خدا جوابمو داد


باورتون میشه اون جواب منو داد الان هم شنیدن صدا خدا برام دیگه غیر قابل تصور نیست


درسته باور کردنش شاید برای شما سخت باشه شاید به خاطر اینکه نخواستین که به صدای خدا گوش کنید



نمیتونم کاملا براتون وصفش کنم  گفتنش سخته یعنی باید تو اون موقعیت قرار بگیرید


تا بدونید من چی میگم چرا نمیتونم وصف کنم


اما اون نشونه ای که باید بهم ثابت میشد که خدا هم با بنده های خودش حرف میزنه رو


خدای مهربونم بهم نشون داد باور میکنید خدا بهم ثابت کرد که جواب بنده هاشو میده 


میدونید خدا با هر بندش یک جوری صحبت میکنه


 و حالاتی که اون بنده در اون لحظه بهش دست میده فرق میکنه


 چون همه آدمها باهم فرق میکنن پس خدا هم با بندهای خودش مثل خودشون حرف میزنه


قشنگه نه؟


از اینکه آدم بدونه خدای خودش اونو تو کدوم دسته قررا داده


من از خدا سوالمو میخوام بپرسم که تو کدوم دسته هستم


خدایا میدونم یک روزی جوابمو میدی من  مشتاقانه منتظرم


میام بازم میام با تمام وجودم صدات میکنم تا توهم منو صدا کنی 


 خدایا من میام پس کمکم کن که دوباره بیام فقط برای چند لحظه صداتو بشنوم


قسم میخورم که بیام پس کمکم کن  


هر کاری میکنم تا بتونم دوباره صداتو بشنوم چون حالا خوب میدونم که تو جوابمو میدی


خدایا من میام هر چه زودتر خواهم آمد


و در آخر اینو میخوام بهتون بگم که همیشه :


 


دربیکران زندگی دوچیز ...افسـونـــم کــرد


 


 آبــــــــــــــــــــــــــــی آســـــــــــــــــــــــــــــــمان و خـــــــــــــــــــــــــــــدا


 


 


 آبی آسمان را میبینم و میدانم که نیســـــــــــــــــــــــت...


 خدا را نمی بینم و میدانم که هســــــــــــــــــــــت...


¤ نویسنده: عزیزاله

نوشته های دیگران ( )

<      1   2   3   4   5   >>   >

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
19
:: بازدید دیروز ::
0
:: کل بازدیدها ::
25303

:: درباره من ::

به نام همه خوبیها


:: لینک به وبلاگ ::

به نام همه خوبیها

::پیوندهای روزانه ::

:: آرشیو ::

تابستان 1387
زمستان 1386
عزت نفس + سلامت روح
پاییز 1386

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

رضا محقق
مهدی رحیمی
هادی شجاعی
علیرضا
عزیز
مهدی
تلویزیون اینترنتی
روزنامه افغانستان
هرات موزیک
موزیک
حسن محقق

:: لوگوی دوستان من::


::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: موسیقی ::