به نام همه خوبیها


ساعت 6:52 عصر یکشنبه 86/6/11

بامداد میلاد

قال الله تعالى: (ونرید أن نمنّ على الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثین).

بامداد مبارک و فرخنده و پر میمنت روز پانزدهم شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجرى طلوع مى کرد، در امامت سراى حضرت امام حسن عسکرى 7 شور و هیجان و شوق و انتظار شدت مى یافت. ملائکه در آنجا بیش از هر وقت دیگر آمد و رفت داشتند. انوار رحمت الهى در تابش و لُمعان و فروغ فرّو شکوه ایزدى درخشان بود.

در ملا اعلى فرشتگان و کروبیان عالم بالا از نوزادى که هم اکنون در خاندان نبوت و ولایت، قدم به عرصه این جهان خواهد گذاشت و چهره نورانى و شمائل محمدى خود را به عالمیان نشان خواهد داد، در سخن بودند.

بهشت را زینت مى کردند تا محافل جشن و مجالس انس و ذوق ملکوتى بر پا کنند. غریو شادى، نغمه هاى روح بخش و طرب انگیز حور العین، بهشتیان را غرق در حظوظ روحانى کرده بود.

از شب نیمه شعبان دقایقى چند بیشتر باقى نمانده بود دقایقى که آرام آرام مى گذشت و براى آنها که منتظر بودند بقدر سالها بود.

سرانجام شب به دقیقه آخرین رسید و ثانیه شمارى شروع شد، ثانیه ها هم با کندى یکى پس از دیگرى گذشتند ناگاه نورانیّت و روشنى فوق العاده اى که بر نور چراغها غالب شد، همه را از تولّد نوزاد بشارت داد. نوزاد به دنیا آمد و آخرین رهبر عالم بشریت ـ ولى الله اعظم ـ با جمال جهان آراى خود گیتى را مزین و روشن ساخت.

نرجس غرق در افتخار و مباهات گشت، بانگ تکبیر و تحمید و تسبیح توأم با فریادهاى شادى و تهنیت و هلهله طنین انداز گشت.

نوزاد سر به سجده گذاشت و به یگانگى خدا و رسالت پیغمبر 6 و امامت پدران بزرگوارش شهادت داد و با صدائى خوش و روح افزا این آیه مبارکه را تلاوت فرمود:

بسم الله الرحمن الرحیم. (ونرید أن نمنّ على الذین استضعفوا فی الارض ...) نوزاد به دنیا آمد و عنایات الهى بر خاندان رسالت تکمیل شد.

آرى این افتخار، مخصوص دودمان نبوت است که موعود نجات دهنده بشر از تجاوز و ستم و آن کس که براى تأسیس سازمان جهانى اسلامى و اجراى نظام قرآنى قیام فرماید، از آن خاندان با عظمت است.

پیامبر اسلام 6 خوشدل بود که فرزندش مهدى به هدفهاى رسالت و دعوت او جامه عمل مى پوشاند و به خاندان خود مخصوصاً على و فاطمه و حسنین : مژده مى داد که مهدى همان کسى است که با نهضت بیمانند خود بنیان شرک را ویران و اساس توحید و یکتا پرستى را محکم و استوار مى سازد و فرمانرواى کل جهان مى گردد از فرزندان آنها است. او است همان نابغه بى نظیرى که انبیا و اولیاء ظهورش را مژده دادند و جهان بشریّت را به قیام آن حضرت، براى تشکیل حکومت حق و عدالت اسلام و صلح پایدار و بر چیدن بساط بیدادگران، نوید دادند و همه را به آینده گیتى امیدوار ساختند.

جهان با همه تحرکى که در ناحیه علوم مادّى و پیشرفت صناعى دارد و با اینکه بشر دست به کار تسخیر فضا شده و به قدرت فکر خود مى بالد، با کمال تأسف در جنبه انسانیّت قدم به جلو نگذاشته و در مدنیّت اخلاقى و وجدانى سیر قهقرائى دارد.

ترس، هراس و وحشت همه را ناراحت و در فشار گذارده و قسمت عمده بودجه کشورها صرف افزایش تسلیحات و قواى هدّامه و ویران کننده مى شود.

فساد اخلاق و بى عفتى، فحشاء و طغیان شهوت و غضب زن و مرد را به ستوه آورده و به جهنم نکبت ها و انحطاط سوق مى دهد. مطبوعات و مجلات هم بیشتر به این آتش ها دامن مى زنند.

التزام به آداب دینى و شعائر مذهبى ضعیف مى شود و بدترین مظاهر شرک که استبعاد بشر و ملل و سلب آزادى انسانها باشد به صورتهاى گوناگون رایج و ارکان آن محکم و استوار مى گردد. انسان این عصر به اصطلاح پیشرفته در برابر پیکره هاى بیجان و بى روح افرادى مثل خود نیایش و تواضع مى کند و پستى و انحطاط فکرى و ضعف قواى عقلى خود را آشکار مى سازد، به بانگ ملکوتى (ما هذه التماثیل التی أنتم لها عاکفون)1= «این مجسمه هاى بى روح چیست که عمرى بر أن معتکف شده اید». گوش فرا نمى دهد. بزرگ ترین رهبران دنیاى مادّى ما شکستن عهد و پیمان و نقض تمام قوانین بین المللى و هر تجاوز و ستم را ننگ و عار نمى شمارد و خلاصه مدنیّت منهاى انسانیّت روز به روز توسعه یافته و گسترش مى یابد.

در این جهان تنها نورى که نشاط بشر را نگاه مى دارد و او را امیدوار مى سازد که سرانجام محکوم به انقراض و فنا، سقوط دائم در ظلمات حیوانیّت، تجاوز زور مندان، و جهنم بى ایمانى و بدبختى نیست، همان بشارات انبیاء و پیشوایان دینى است که همه را به آینده جهان خوش بین نموده و نور امید را در دلها روشن ساخته است.

همه با اعتماد تمام و قلبى سرشار از نشاط انتظار دارند; انتظار کسى را دارند که این ابرهاى تیره ظلم و ستم و فساد را، از افق عالم بر طرف کرده و در عالم، برادرى و آزادى واقعى را برقرار، و احکام عالى آسمانى را اجرا نماید و بشر را به سوى هدف شریف انسانى رهنمائى فرماید.

شیعیان و مؤمنان به این ظهور، شب و روز نیمه شعبان را جشن مى گیرند و چراغانى مى کنند و خیابان و بازار و مغازه ها و خانه ها را زینت مى نمایند و غرق در شادمانى مى شوند و به ملل جهان علاقه را به عدل و داد، صلح و برادرى جهانى اعلام، و روح شکست ناپذیر و امیدوار خود را آشکار مى سازند.

اى ولى عصر، اى مهدى موعود;

همه شیعیان و دوستانت آرزمند و منتظرند که بامداد سعادت آنها و همه مردم جهان طالع شود و با قیام تو تمام دردهایشان درمان گردد و عوامل محرومیّت، ناکامى و بیچارگى در همه جا از میان برود و پرچم توحید و عدل و صلح اسلام در سراسر گیتى به اهتزاز درآید.

(وما ذلک على الله بعزیز)2.

شاد باش اى عارف نیکو سیر کاین شب هجران سحر گردد سحر

شاد باش اى خسته بار فراف شاد باش اى غرق بحر اشتیاق

مى دمد از لطف حق صبح ظهور مى شود گیتى پر از وجد و سرور

افکند البته از رخ این نقاب فاش سازد امر حق را بى حجاب

مى کشد از دشمن حق انتقام مى برد از شرک و از اصنام نام

اولیاء گردند گردش جمله جمع همچو پروانه بگرد نور شمع

مى نشیند بر سریر احتشام مى دهد دنیا سراسر انتظام

از خداوند قدیر بى نظیر هست این وعده تخلف ناپذیر

تا کنى از صدق دل تصدیق این انه لا یخلف المیعاد بین

البشاره اى که دارى انتظار مى شود آخر سحر این شام تار

البشاره مصلح نیکو سرشت آید و گیتى کند رشک بهشت

شاد زى کاید دیگر ره نو بهار و از گل سورى شود یکسو غبار

صبر کن صبر اى به هجران مبتلا که رسد دوران وصلش بر ملا

البشاره «صافى» صافى ضمیر که جوان گردد دگر این چرخ پیر3




¤ نویسنده: عزیزاله

نوشته های دیگران ( )

ساعت 1:35 عصر سه شنبه 86/6/6

شناخت مختصرى از زندگانى امام زمان (عج)

 



دوازدهمین پیشواى معصوم، حضرت حجة بن الحسن المهدى، امام زمان-عجل الله تعالى فرجه-در نیمه شعبان سال 255 هجرى در شهر «سامراء» دیده به جهان گشود. (1) او همنام پیامبر اسلام (م ح م د) و همکنیه آن حضرت (ابو القاسم) است. (2) ولى پیشوایان معصوم از ذکر نام اصلى او نهى فرموده‏اند. (3)


¤ نویسنده: عزیزاله

نوشته های دیگران ( )

ساعت 1:4 عصر سه شنبه 86/6/6

                                   

اَلسَّـــــلامُ عَلیــکَ ایُّــها العَلَـــمُ المَنصـــوب

 

میلاد با سعادت صراط مستقیم ، نَبَاءِ العَظیم ،مهر فروزنده هستی، بَقیةَ اللهِ فی اَرضِهِ ، قطب دایره امکان ، حضرت ولی عصر صاحب الزمان(عج) ، مبارک باد.      

       

 

با همه لحن خوش آوایی ام

در به در کوچه تنهایی ام

ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر 

نغمه تو از همه پرشور تر

کاش که این فاصله را کم کنی

محنت این قافله را کم کنی

کاش که همسایه ما می شدی

مایه آسایه ما می شدی

هر که به دیدار تو نایل شود

یک شبه حلال مسایل شود

دوش مرا حال خوشی دست داد

سینه ما را عطشی دست داد

نام تو بردم ، لبم آتش گرفت

شعله به دامان سیاوش گرفت

نام تو آرامه جان من است

نامه تو خط امان من است

ای نگه ات خاستگه آفتاب

بر من ظلمت زده یک شب بتاب

پرده بر انداز ز چشم ترم

تا بتوانم به رخت بنگرم

ای نفست یار و مددکار ما  

کی و کجا وعده دیدار ما

خبر آمد خبری در راه است

سر خوش آن دل که از آن آگاه است

شاید این جمعه بیاید، شاید

پرده از چهره گشاید ، شاید

 

                                               « مرحوم محمدرضا آغاسی»

 

                                       

روز را با یادت شب می کنم و هر شب منتظرت هستم. در تاریکی شبهای ظلمانی ، منتظر شنیدن گامهایت در پس کوچه ها ی انتظار هستم .آری من منتظر او هستم که او خود منتظر است.

شبها را به این امید روز می کنم و روزها را به این امید شب که تو بیایی. بیایی و دلهای زخم خورده مان را مرهم گذاری.

دیگر روزهای هفته برایم معنا ندارد.تنها به جمعه می اندیشم.ای کاش روز جمعه بود و جمعه ای معطّر نزدیک به جمعه «موعود». جمعه ای پر از عطر اقاقی ها، جمعه ای به عطر خوش محمّدی(ص) ، جمعه ای سرخ و حسینی (ع) ، جمعه ای سفید به پاکی دل منتظران عاشق و جمعه ای سبز به سبزی « جمعه حضور».

 

                       

 

انتظار...

 

یکی از نویسندگان، حکایتی در امید بخشی انتظار ، این اعتقاد زندگی بخش نقل کرده است.

 

  وی می گوید: در یک جلسه هفتگی که با یک استاد فرانسوی محقق در تشیّع (هانری کربن) تشکیل می شد، از پرفسور سوال شد: آیا راست است که بعد از جنگ، بازگشت محسوس در اروپا به معنویات و دینداری پیدا شده است؟ او پاسخ داد: کاتولیکها خیلی فعالیت می کنند، ولی فایده ندارد! مسیحیت دین گذشته و مرده است و جواب سوال روز و انتظارات آینده را نمی تواند بدهد. اسلام با آنکه دین تازه تری است، از نظر اهل تسنّن که پا از زمان پیغمبر جلو نگذاشته اند، با «خاتمیّت» باب معنویت و تربیت بسته می شود و ناظر به آینده نیست.فقط اقلیت «شیعه» هستند که با اعتقاد و انتظار «امام غایب» ، امیدوار به آینده دنیا و دارای روح و دل زنده اند و مسایل فلسفی و مشکلات زندگی را با نظر و اعتقاد و امید دیگری طرح می کنند.شیعه، نه فقط برای آینده مهرۀ معجزه آسایی در چنته دارد، بلکه در گذشته نیز مایه های افتخار و اتکای فراوان دارد؛ پیش رویش علی(ع) است که مادر دهر مانند او نزاییده و نخواهد زایید!

             


¤ نویسنده: عزیزاله

نوشته های دیگران ( )

<   <<   6      

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
0
:: بازدید دیروز ::
6
:: کل بازدیدها ::
25272

:: درباره من ::

به نام همه خوبیها


:: لینک به وبلاگ ::

به نام همه خوبیها

::پیوندهای روزانه ::

:: آرشیو ::

تابستان 1387
زمستان 1386
عزت نفس + سلامت روح
پاییز 1386

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

رضا محقق
مهدی رحیمی
هادی شجاعی
علیرضا
عزیز
مهدی
تلویزیون اینترنتی
روزنامه افغانستان
هرات موزیک
موزیک
حسن محقق

:: لوگوی دوستان من::


::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: موسیقی ::